سلام فسقل آقا خوبی خالهههه؟؟؟ به شب عروسی نزدیک و نزدیکتر میشم وقت این رسیده بود که جهیزیه ی مامانی رو بچینیم تو خونه.... تا اینکه دیروز همه باهم رفتیم کرمان و وسایل رو چیدیم.... بابایی که قرار بود بره ماموریت ساعت 3 عصر رفتن.... ما موندیم و وسایلو چیدیم...خیلی خوش گذشت...همگی منتظر شب عروسی هستیم ایشالله اونشب هم یکی از بهترین شبا برای ما و برای مهمونیای قشنگمون باشه... سختــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مشتاق دیدار فسقلی ام قلبونت بشم فسقلی بی نام اینم عکس بوفه که دیروز چیده شد: و.... یه چیز دیگه یادم رفت بگم دیشب که ک...